در برخی از جوامع، مفهوم تقسیم ۵۰/۵۰ داراییها بعد از جدایی بهعنوان یک میثاق گسترده شناخته میشود، در این ایدئولوژی، فرض میشود که در صورت جدایی همسران، تمام داراییها بهصورت مساوی بین آنها تقسیم میشوند، اما آیا این مفهوم در قانون خانواده استرالیا واقعیت دارد؟
در واقع، تقسیم داراییها پس از جدایی در استرالیا بر اساس مفهومی به نام “تقسیم عادلانه” صورت میگیرد. قوانین خانواده استرالیا به اصول عدالت و عوامل متعددی مانند وضعیت مالی هر طرف، نقش هر طرف در تربیت فرزندان و مشارکت مالی و غیرمالی هر طرف در زندگی خانوادگی توجه میکند.
هنگامی که زوجین از هم جدا میشوند، هیچ قانون خودکاری وجود ندارد که تمام ممتلکات را به تساوی ۵۰/۵۰ تقسیم کند، ارزیابی حقوق هر طرف به یک فرآیند پیچیده نیاز دارد و نیازمند بررسی دقیق توسط یک وکیل ماهر خانواده است که از چارچوب قانونی به عنوان راهنما استفاده میکند، سهم هر طرف از مشارکتها در ازدواج/رابطه بررسی میشود و نیازهای آینده طرفین نیز در نظر گرفته میشود.
موارد زیر چند نمونه از مثال هایی است که تقسیم ۵۰/۵۰ برای آنها مناسب نیست:
- یکی از طرفین بخش عمدهای از داراییها را به زمان ازدواج/ رابطه وارد کرده و فرزندی نیست؛
- طرفین در طی زمان زندگی مشترک خود به صورت مشترک داراییها را افزایش دادهاند، فرزندی داشته و پس از جدایی، فرزندان در اکثر موارد با یکی از والدین زندگی میکنند؛
- بین توانایی کسب درآمد طرفین تفاوت زیادی وجود دارد؛
در موارد زیر تقسیم 50/50 مناسب است:
- طولانی بودن دوره زمانی زندگی مشترک و بازنشستگی هر طرف؛
- کوتاه بودن دوره زمانی زندگی مشترک و اینکه همه داراییها در آن زمان به صورت مشترک تهیه شده باشند؛
- هر طرف درآمد مشابهی داشته باشد و فرزندی نباشد؛
- یکی از طرفین بیشترین داراییها را به زمان ازدواج/ رابطه وارد کرده و دیگری مراقبت اصلی از فرزندان پس از جدایی خواهد داشت؛
لیستهای فوق کامل نیستند و صرفاً برای نمایش برخی از موارد رایج هستند.
هر شخص وضعیت متفاوتی دارد و نیازمند ارزیابی خاص خود است، روش تعیین تقسیم دارایی بصورت قانونی، فرایندی را برای تعیین نحوه برخورد با داراییها، بدهیها، سوپرانویشن و منابع مالی در پایان یک ازدواج یا رابطه فراهم میکند.
در ابتدا، داراییها و بدهیهای طرفین، شامل سوپرانویشن و سایر منابع مالی، باید شناسایی و ارزشگذاری شوند. تمام داراییها، (قبل از رابطه، در طول رابطه یا پس از جدایی به دست آمده باشند و بدون در نظر گرفتن تکمیل یا مشترک بودن مالکیت) شامل میشوند. ارزش داراییها در زمان تقسیم دارایی در نظر گرفته میشود، نه در زمان جدایی.
در مرحله دوم، باید ارزیابی شود که طرفین چگونه به استخراج داراییها کمک کردهاند، این ارزیابی شامل موارد زیر است:
- (مشارکتهای مالی مستقیم و غیرمستقیم): مثلاً حقوق، مشارکت مالی اولیه، ارث، هدیه از والدین یا خویشاوندان دیگر و غیره
- (مشارکتهای غیرمالی): مثلاً انجام تغییرات ساختمانی، راهاندازی یک کسب و کار و غیره
- مشارکتها به عنوان یک خانه دار و/یا والدین
هر دارایی قبل از شروع یک ازدواج یا رابطه به عنوان مشارکت مالی مستقیم طرفین در رابطه تلقی میشود و به عنوان “مشارکت اولیه” نامیده میشود. سپس، به بررسی نیازهای آینده طرفین پرداخته میشود تا بتوان تعدیلی را در نظر گرفت. با در نظر گرفتن سن، سلامتی، توانایی کسب درآمد هر طرف در رابطه یا ازدواج و ترتیبات مراقبت از هر فرزند تحت 18 سالگی رابطه، به طور کلی، طرفی که نیاز آینده بیشتری دارد، تعدیلی در سود خود دریافت میکند. به عنوان مثال، اگر یک طرف مراقبت اصلی از فرزندان جوان رابطه را داشته باشد، احتمالاً تعدیلی به سود او داده خواهد شد، در نهایت، تصمیمی در مورد اینکه تقسیم پیشنهادی داراییها، بدهیها، سوپرانویشن و منابع مالی عادلانه است یا نه، اتخاذ میشود. عملاً، دادگاهها یک قدم عقب میگیرند و تسویه حساب را به عنوان یک کل بررسی میکنند تا اطمینان حاصل شود که نتیجه به نفع هر دو طرف عادلانه است.